محمد

محمد

کاملا شخصی و بی محتوا !!!
محمد

محمد

کاملا شخصی و بی محتوا !!!

روزها و شب ها از پس هم می رود و کماکان شرایط تقییری نمیکند ! اگر چه اغلب اوقات به همین شکل بوده .
دارم کم کم خودمو فراموش میکنم

امروز یاد اون زمونای افتادم که فکر کنم ۹ سالم بود . یه دوستی داشتم که  حداقل هفته یه بار رو با هم کتک کاری میکردیم یادم افتاد بود که بی انصاف یه فن بلد بود تا گردنم میافتاد زیر دستش . دور دستای بزرگش حلقه میکردو به طرف پایین فشار میداد هیچ وقت دردشو فراموش نمیکنم   تا اونجایی که یادمه حتی یه دفعه هم محض رضای خدا من نتونستم از پسش بر بیام ولی با پر رویی تمام همیشه باهاش دعوا میکردم . بعدها وقتی بزرگ تر شدیم دوستای خوبی بودیم تا اینکه یه روز از بد روز گار تو یه در گیری که اصلا به ما مربوط نبود توسط کمیته نا محترم انقلاب اسلامی به ضرب گلوله اشتباهی یه پاسدر ریشو کشته شد . اون موقعه ۱۷ سالمون بود . یادش بخیر .

متاسفانه هیچ وقت از وبلاگ نویسی خوش نیومده . آدم احساس میکنه داره با دیوار صحبت میکنه !   فکر کنم چون یه خورده دل تنگ بودم اومدم اینجا . از پیغام قبلی ممنون .

تا نفس هست زندگی باید !